سفر به جنوبی ترین کشور قاره سیاه ، قسمت سوم

به گزارش وبلاگ دانشگاه، خاطرات خوش سفر به آفریقای جنوبی

آفریقای جنوبی یکی از خوش شانس ترین کشورهای دنیاست! حتما می پرسید چرا، به این علت که واقعا هیچ چیزی از گردشگری یک کشور خوب کم ندارد، طبیعت وحشی زیبا و چشمگیر، حیات وحش فوق العاده و دست نیافنتنی، فرهنگ غنی، تاریخ بزرگ، مردم خونگرم و صمیمی و… این را همه افرادی که به این کشور سفر نموده اند می دانند بخصوص فردی که تجربیاتش را در ادامه می خوانید. در دو قسمت قبل راجع به تجربیات این فرد صحبت کردیم، در این قسمت به ادامه آن می پردازیم. با خبرنگاران همراه باشید:

سفر به جنوبی ترین کشور قاره سیاه ، قسمت سوم

در ادامه برای دیدن یک ورزشگاه نو که برای مسابقات جام جهانی فوتبال 2010 ساخته شده بود، رفتیم که 68 هزار نفر ظرفیت داشته و ساخت آن بالغ بر 571 میلیون دلار هزینه برده بود. به نظر ما این کار یک حماقت محسوب می شد چون بسیاری از مردم کیپ تاون در زاغه ها و محله های کثیف زندگی می نمایند. ما در روزهای بعدی به پیاده روی خود ادامه داده و تقریبا همه بخش های شهر را دیدیم.

دیدنی پنگوئن ها

سومین روز اقامت ما در کیپ تاون، روزی بود که برای آن مدت ها انتظار کشیده بودیم. در این روز برای دیدن پنگوئن ها به ساحل بولدرز (Boulders Beach) رفتیم که در آن یک کلنی متشکل از 3 هزار پنگوئن زندگی می نمایند. پس از یک ساعت رانندگی به ساحل رسیدیم و همراه من واقعا هیجان زده بود. او جلوتر دویده و قبل از من به ساحل رسید، چشم انداز رو به رو همه را شگفت زده نموده بود و بهت زده به ساحل خالی از سکنه که هیچ پنگوئنی در آن وجود نداشت نگاه کردیم. پس از کمی پرس و جو دریافتیم که اکنون فصل تخم گذاری پنگوئن ها بوده و تنها جایی که می توان این جانوران را دیدن کرد، ساحل مجاور است که گردشگران باید از پشت حصارهای ویژه ای به این پرندگان با مزه نگاه نمایند و کسی اجازه ایجاد مزاحمت برای آن ها را ندارد.

ما واقعا دوست داشتیم آن ها را ببینیم و به همین علت کمی نا امید شدیم چون برای این کار به یک منطقه توریستی آمده و بلیط تهیه نموده بودیم. دقیقا وقتی که داشتیم این محل را ترک می کردیم، همراهم یک پنگوئن کوچک را دید که در زیر یک بوته و در فاصله کمی بیش از 1 متری ما قرار داشت. این پنگوئن کوچک بسیار زیبا بود و ما از وی چند عکس گرفته و سپس این محل را ترک نموده و به ساحل بعدی رفتیم که از پشت حصار می شد به راحتی صدها پنگوئن را دیدن کرد که در حال لانه سازی و استراحت روی صخره ها بودند. این جانوران بسیار آرام و دوست داشتنی بوده و به راحتی تا پشت نرده ها آمده و به ما نگاه می کردند. متاسفانه فصل جفت گیری و تخم گذاری پنگوئن ها بود وگرنه امکان وارد شدن به آب و شنا در کنار این پنگوئن ها وجود داشت. من خیلی دوست داشتم در بین یک دسته پنگوئن عکس بیندازم اما متاسفانه امکان این کار وجود نداشت. البته این موضوع چندان اهمیتی ندارد چون ما در آفریقای جنوبی هستیم و سفر ما در این کشور ادامه دارد، فهمیدم حسرت خوردن فایده ای ندارد و اگر مشتاق ملاقات از دیدنی های مجذوب کننده هستم، باید همت کنم و در پی آن بروم. پس با خودم گفتم شاید در ادامه سفر توانسیتم با یک دسته پنگوئن برخورد کنیم.

آفریقای جنوبی به دست بیاوریم که این موضوع قطعا در سفر ما به گوشه و کنار این کشور، مفید خواهد بود. ما دوست داریم درباره تاریخ هر کشوری که به آن سفر می کنیم، اطلاعاتی داشته باشیم. در آفریقای جنوبی نیز موارد متعددی برای سفر یادگیری وجود داشت، تاریخ این کشور به قدری جالب است که من هنوز پس از خروج از آفریقای جنوبی، دوست دارم درباره آن مطالعه کنم. تاریخی که از زمان حضور هلندی ها در حدود 350 سال تا دوران معاصر ادامه دارد. تاریخی سرشار از بلایای مختلف، تقابل های فرهنگی، برده داری، نژادپرستی و آپارتاید ، جنگ ها و خشک سالی ها که همه همه طی مدت زمانی نه چندان طولانی اتفاق افتاده اند.

با مطالعه تاریخ این کشور، آدمی متعجب می گردد که چگونه این مردم با سرعت زیادی به سمت آزادی حرکت نموده و توانستند تنها طی چند دهه به شرایط برابری و تساوی برسند.

البته امروزه هنوز علی رغم اینکه بیش از 85 درصد از جمعیت آفریقای جنوبی را سیاهپوستان تشکیل می دهد، اختلاف طبقاتی شدیدی وجود داشته و ما در طول سفر خود در بیشتر رستوران ها، کافه ها، فروشگاه های بزرگ و سوپرمارکت ها تنها شاهد حضور سفیدپوستان بودیم در حالی که کارگران پمپ بنزین ها، فروشگاه های کوچک و خواربار فروشی ها عمدتا سیاهپوستان هستند. امروزه شکاف موجود در این کشور از جنبه نژادی به اختلاف طبقات مالی تبدیل شده که متاسفانه این تقسیم بندی نیز نشان دهنده دو نژاد مختلف سفید پوستان و سیاه پوستان است.

در موزه هایی که ما از آن ها بازدید کردیم، بسیاری از موارد به خوبی شرح داده شد اما لهجه راهنمایان عمدتا Afrikaaner یعنی لهجه هلندی در آفریقای جنوبی و لهجه بریتیش آفریقای جنوبی بود و به یاری این هدایت ها ما توانستیم اطلاعاتی ارزشمند از گذشته و حال این کشور و مردم آن به دست آوریم. نکته جالب این بود که در برخورد با این دو گروه راهنما دریافتیم که تضاد آن ها با سفیدپوستان بیشتر از سیاه پوستان آفریقایی است.

به عقیده ما در مجموع از دو طریق می توان اطلاعات زیادی درباره تاریخ و فرهنگ یک کشور کسب کرد: یکی به وسیله موزه ها و دیگری به وسیله برخورد با مردم بومی، گپ زدن با آن ها و نشستن دور آتش و دیدن آداب و رسوم نحوه زندگی این افراد از نزدیک. در حقیقت موزه ها پیش درآمدی بر ورود به زندگی مردم محلی و پر کردن فضاهای خالی دانسته ها درباره آن ها است. وگرنه هیچ شناختی به مقدار تعامل و ارتباط با مردم محلی ارزشمند نبوده و به واقعیت نزدیک نیست.

منبع: الی گشت

به "سفر به جنوبی ترین کشور قاره سیاه ، قسمت سوم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سفر به جنوبی ترین کشور قاره سیاه ، قسمت سوم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید