چشم انداز 2020تروریسم2- جهت روابط داعش و القاعده
به گزارش وبلاگ دانشگاه، به نظر می رسد که روابط میان گروه های تکفیری القاعده و داعش پس از مرگ ابوبکر بغدادی٬ راستا کاملا متفاوتی را در پیش گرفته و شاید یکی از این دو گروه به کلی نابود گردد.

به گزارش گروه بین الملل وبلاگ دانشگاه به نقل از مرکز مطالعاتی المستقبل ٬ پس از اعلام خبر کشته شدن ابوبکر بغدادی سرنموده سابق گروه تکفیری داعش در 27 اکتبر امسال میلادی واعلام نام ابی ابراهیم الهاشمی القرشی به عنوان سرنموده جدید آن٬ تحلیلات و کتب غربی به موضوع پیغامدهای این اتفاق بر فعالیت عناصر باقی مانده داعش در عراق و سوریه و نیز شاخه های خارجی آن پرداختند.در همین چارچوب٬ کتاببعد از خلافت: داعش و آینده تروریست های آواره نوشته کولن کلارک استادیاردانشگاه کارنگی ملون و محقق مرکز بین المللی مبارزه با تروریسم٬ در رابطه با موضوع سرنوشت داعش پس از مرگ بغدادی است.
این کتاب به چشم انداز احتاقتصادی داعش در آینده و شانس موفقیت این گروه تروریستی دربازیابی توانایی ها و اتحاد مجدد عناصر آن پس از شکست های اخیر و نیز مرگ سرنموده سابق داعش می پردازد.این کتاب یک مرور کلی بر پدیده تروریسم٬ از بعد ایدئولوژیک و تاکتیکی درباره مسائل افراط گرایی و بازگشت عناصر تروریستی خارجی به کشورهایشان دارد.
کلارک در کتاب خوداشاره می نماید که تجربه آنچه در گروه داعش موسوم به خلافت است٬ نشان دهنده یک پیشرفت نامتداول در فعالیت گروه های تروریستی جهان بوده و از چندین جنبه٬ یک پدیده جدید محسوب می گردد. پدیده داعش در واقع دارای یک سری ابعاد فکری و مادی است که افکار و ایدئولوژی های آن با مباح اعلام کردن کردن خون و حرام ها و غارت کشورها و مرزها٬ منعکس شده است.این تفکر داعش تبدیل به یک واقعیت ملموس شده و تروریست های داعشی٬ دیگر نیازی به تکیه بر گذشته تاریخی خود برای موضوع موسوم به خلافت اصلی ندارند٬ بلکه می توانند بر یک خلافت جدیدی که مدعی هستند در ذهن همه جهانیان حک شده و تا ده ها سال باقی خواهدماند٬ تکیه نمایند.
نویسنده مذکور اشاره می نماید که کوشش گروه تکفیری داعش برای برپایی آنچه که خود خلافت می نامد ٬درسوریه و عراق٬ همچنان منبع الهام این گروه ترویستی در دوره آینده است؛ یعنی تروریست های داعش می توانند با استناد به امکان تحقق خلافت موهومی که این گروه تکفیری از آن صحبت می نماید٬ انگیزه بیشتری برای ادامه فعالیت هایشان داشته باشند.کلارک کوشش می نماید تا پدیده تروریسم را به وسیله مطرح کردن چندین سوال درباره اصول٬ایدئولوژی٬ استراتژی و اهداف و نیز ساختار آن تعریف کند.
ایدئولوژی های یکسان و مسیرهای مختلف
کولن کلارک ابتدا درباره ماهیت گروه تکفیری القاعده در ساختار آن سوال می نماید؛ اینکه آیا القاعده یک گروه است یا یک جنبش و یا اصلا یک ایدئولوژی؟ این نویسنده میان القاعده به عنوان یک گروه مرکزی با گروه های وابسته و شاخه های محلی آن و شبکه القاعده تمایز قائل می گردد. وی همچنین به تفاوت های میان القاعده و داعش می پردازد. کلارک در کتاب خود به این نتیجه رسیده که تفاوت های بزرگی میان داعش و القاعده وجود دارد:
-سلسله مراتب منظم: کلارک اشاره می نماید که درحالی که فرماندهی مرکزی القاعده٬ یک ساختار گروهی منظم داشته ودارای کمیته ها و دفاتر اجرایی زیادی است؛ شاخه ها و عناصر آن در اغلب اوقات با استقلال کامل عملیات های بزرگی انجام می دهند.این حالت مربوط به مفهوم جنگ بدون فرمانده است که ابو مصعب سوری نظریه پرداز القاعده آن را بیان نموده است. القاعده از بسیاری از جهات و با توجه به اینکه عناصر آن تمایلی به ارتباط مستقیم با این گروه تکفیری ندارند و بیشتر اوقات هیچ ارتباطی میان دو طرف نیست٬فراتر از یک گروه است.در ساختار القاعده نوعی تناقض وجود دارد؛ از این جهت که این گروه تروریستی از جانب عناصر بالارتبه و ارشد آن به شدت تحت نظر است٬ اما در مراتب پایین تر و اجرایی ٬سستی قابل توجهی در آن دیده می گردد. این حالت در رابطه با داعش کاملا برعکس است؛گروه تکفیری داعش یک ساختار گروهی منظم داشته که همه عناصر آن از سرکردگان ارشد گرفته تا عناصر رده پایین٬ تحت یک سری مراحل منظم و بوروکراسی شدید هستند.
-پیشینه های تروریستی: نویسنده مذکور معتقد است که پیشینه تروریست های داعشی با تروریست های القاعده متفاوت است. داعش نزدیک به 43 هزار نفر را از بیش از 120 کشور جهان جذب نموده و طبق اسناد موثق تنها 5 درصد از این عناصر٬ شناخت عمیقی از اسلام داشته اند و 70 درصدآنها فقط یک درک کلی از دین دارند.این نویسنده در ادامه به مباحثی درباره ماهیت عناصر داعش از جمله صحبت های ریک کولیست محقق بلژیکی اشاره می نماید که معتقد است: پیوستن به داعش تنها یک شکل دیگر از رفتارهای منحرف است که مستقیما پس از پیوستن به باندهای خیابانی و اقدامات خشونت آمیز و قاچاق مواد مخدر و بزهکاری در میان نوجوانان اتفاق می افتد.
-تفاوت تاکتیکی: نویسنده کتاب بعد از خلافت: داعش و آینده تروریست های آواره می گوید که انگیزه های این گروه های تروریستی٬آرمان های جهانی٬ اهداف٬ ساختار٬ روش کار٬ استراتژی و قواعدحاکم بر تحرکات تروریستی آنها در تاکتیک هایشان تفاوت اساسی با یکدیگر دارد.دراین کتاب آمده که القاعده با هدف جلب اذهان و قلب ها به سوی افکار تکفیری خود٬فعالیت می نماید؛ اما هدف داعش بریدن گلوهاست!
-تامین اعتبار:کولس کلارک معتقد استکه گروه تکفیری داعش با وجود ازدست دادن مناطق بسیاری که قبلا تحت سیطره آن بود؛هنوز منابع خوبی در اختیار دارد. این گروه تکفیری در اوج سیطره خود در سال 2015 بیش از 3 میلیارد دلار از سه منبع اصلی به دست آورد:داعش نزدیک به 500 میلیون دلار به وسیله فروش داخلی منابع نفت و گاز در مناطق تحت سیطره خود و 360 دلار به وسیله اقتصادیات و باج گیری از این مناطق به دست آورد. این گروه تکفیری همچنین در سال 2014 موصل عراق راغارت کرد که طی آن 500 میلیون دلار از صندوق های بانکی این شهر به سرقت برد.
گروه تروریستی داعش در اوج سیطره جغرافیایی خود بیش از 100 هزار کیلومتر مربع از اراضی عراق و سوریه راکه بیش از 11 میلیون نفر در این مناطق ساکن بودند را تحت کنترل خود درآورد. نویسنده مذکور می گوید که سرکردگان داعش نزدیک به 400 میلیون دلار از مناطق تحت سیطره خود قاچاق کردند. بنابراین می توان گفت داعش پتانسیل آن را دارد که بار دیگر درقالب سناریوی شورش٬ فعالیت های تروریستی خود را از سر بگیرد.شکست سیطره داعش روی زمین کار سختی نیست؛ اما مشکل اصلی اینجاست که داعش یک تفکر و ایدئولوژی و دیدگاه جهانی به شمار می رود که هنوز تمام نشده است.
به گفته نویسنده مذکور٬ داعش زمین های تحت سیطره خود را از دست داده؛ اما تفکرات و پیغام ها و داستان های آن قبلا در ذهن ها کاشته شده است.
بازگشت مجدد داعش
کلارک٬ آینده تحرک تروریسم جهانی را به وسیله میدان های جنگی جدید؛ چه از خلال ورود در جنگ های داخلی و چه یافتن پناه گاه های امن و جایگزین برای عناصر این گروه تروریستی مانند لیبی٬افغانستان٬ جنوب شرق آسیا٬ آفریقا و جنوب صحرای بزرگ این منطقه تحلیل می نماید.این نویسنده نتیجه گیری می نماید که امکان ندارد تجربه داعش در عراق و سوریه٬ در جای دیگر تکرار گردد؛ شرایطی که موجب شد تا داعش در کشورهایی مانند عراق که از نظر شرایط داخلی و اجتماعی پتانسیل پذیرش داعش را داشت و یا سوریه که تسلط بر آن از نظر جغرافیایی آسان بود٬ به ادعای این گروه تکفیری تا حدودی خلافت موهوم خود را برپاکند٬ منحصر به فرد بوده و دیگر چنین امکانی با این بعد وجود ندارد.امابا همه این وجود نمی توان از کوشش های عناصر تروریستی داعش برای حمله مجدد و به شکلی خطرناک تر در همه مناطق جهان جلوگیری کرد.کولس کلارک اشاره می نماید که علت جذب افراد به داعش و پیوستن به آن دلایل مختلفی دارد و البته هریک ازاین عناصر نیز انگیزه های مخصوص به خود را دارند؛ از فرار از ظلم و ستم های داخلی کشورها تا باور به برپایی یک خلافت موهوم که داعش آن را اعلام نموده است.
نویسنده مذکور اضافه می نماید که این گروه تکفیری همچنان از بودجه اقتصادی کافی برخوردار است که این موضوع در کنار استمرار ایدئولوژی افراط گرایانه آن٬ داعش را به عنوان یک خطر تروریستی دائمی در قالب حملات انفرادی گرگ های آن قرار می دهد.
این نویسنده در خاتمه سه سناریو را برای روابط تروریست های القاعده و داعش در آینده ترسیم می نماید:
- شرایط موجود به همین شکل باقی می ماند و درگیری میان داعش و القاعده همچنان ادامه خواهد داشت؛ البته هردو گروه تکفیری به قوت خود باقی هستند.
- یک فرایند مناقصه شکل گرفته و یکی از این دو گروه تروریستی نابود می شوند.
- یک حالت نزدیکی میان دو طرف شکل می گیرد که البته نویسنده٬ بدون انکار همکاری تاکتیکی میان این دو گروه تروریستی٬ آن را بعید می داند. باید توجه داشته باشیم که همکاری های میان القاعده و داعش تنها در سطح تاکتیکی است و نه ایدئولوژیک.
ادامه دارد....
منبع: خبرگزاری تسنیم